به گزارش هرمیزان، در جغرافیایی که تابش خورشید بر خاک داغ جنوب، گواهی است بر استقامت نسلها، شکلگیری یک هویت فرهنگی اصیل بر پایه قناعت، نجابت و همبستگی، وجه تمایز مردم هرمزگان با بسیاری از نواحی کشور بوده است. اما این هویت در سالهای اخیر، بیش از همیشه، زیر سایه نفوذ مظاهر فرهنگ استعماری و وارداتی، در معرض تضعیف و تحریف قرار گرفته است. تجملگرایی بیپشتوانه، ولخرجیهای ظاهربینانه، و در نهایت گسست از فضائل اخلاقی، نشانههای هشدارآمیزی هستند که در جامعه محلی بهوضوح میتوان آنها را رصد کرد.
فرهنگ مصرفی و تبلیغات گسترده فضای مجازی، کالبد زندگی روزمره را دستخوش تغییراتی کرده که با سبک زندگی بومی و اسلامی این منطقه سنخیت ندارد. از لباس و خوراک گرفته تا مراسم عروسی و ساختار معماری منازل، الگوهای بیرونی جایگزین سنتهای معقول و اقتصادی گذشته شدهاند. آنچه روزی نشانه اصالت و وقار بود، اکنون به بهانه “مدرن بودن”، جای خود را به نمایشهای پرخرج و بیریشه داده است؛ پدیدهای که نهتنها ناپایداری اقتصادی خانوادهها را بهدنبال دارد، بلکه ریشههای هویتی را نیز هدف قرار داده است.
اسراف و تبذیر در مراسم، نه یک پدیده تازه، بلکه امروز بهنوعی رقابت اجتماعی تبدیل شده است. هزینههای گزاف برای برگزاری عروسی، تهیه جهیزیه یا حتی خرید خودرو و طلا، نهتنها با وضعیت معیشتی بسیاری از خانوادههای هرمزگانی همخوانی ندارد، بلکه جوانان را از تشکیل زندگی مستقل بازمیدارد. در این میان، تبلیغ و ترویج چنین سبک زندگی از سوی اینفلوئنسرهای بومیشده در فضای مجازی، به عمق بحران دامن میزند؛ جایی که اسراف نه نکوهیده، بلکه نشانه موفقیت جلوه داده میشود.
از سوی دیگر، مظاهر لغو و بیهدفبودن، در قالب برخی سرگرمیهای سطحی، جایگزین سنتهای فرهنگی چون قصهگویی، موسیقی بومی، مجالس مذهبی و مشارکت اجتماعی شدهاند. زمانی نهچندان دور، مجالس شبانه در روستاهای هرمزگان فرصتی برای انتقال تجربه، اخلاق و همدلی بودند. امروز اما ساعات طولانی پای صفحات دیجیتال و محتوای بیارزش، نسلی را شکل داده که از دنیای پیرامونش، بریده و در پی الگوهایی است که از دل شبکههای غربی بیرون آمدهاند.
اما هرمزگان هنوز زنده است؛ هنوز قلب فرهنگ در بازارهای قدیمی، مجالس قرآنی، آیینهای محلی و ادبیات شفاهی آن میتپد. اگر سیاستگذاری فرهنگی با هوشمندی صورت گیرد، میتوان میان هویت سنتی و نیازهای روز، توازن برقرار کرد. حمایت از تولیدات فرهنگی بومی، تقویت برنامههای مذهبی و فرهنگی در مدارس، راهاندازی رسانههای محلی سالم و حضور فعال علما و نخبگان در عرصه آموزش عمومی، از جمله راهکارهایی هستند که میتوانند مانع از استمرار انفعال فرهنگی شوند.
باید دانست که مبارزه با فرهنگ استعماری، تنها با شعار یا ممنوعیتهای سطحی حاصل نمیشود. مقابله با تجملگرایی و اسراف، نیازمند ایجاد جایگزینهای فرهنگی مقبول و تقویت حس کرامت فردی در جامعه است. ترویج سبک زندگی اسلامی باید با الگوسازی واقعی، آموزش همدلانه و مشارکت خود مردم همراه شود. تنها در این صورت است که فرهنگ اصیل منطقه، از لابهلای غبار مدرنیته سطحی، بار دیگر قد برافراشته و نسل جدید را در آغوش خواهد گرفت.
انتهای پیام/