✍️مریم مرادی – سردبیر
ایران در مرحلهای حساس از گذار جمعیتی قرار دارد. بر اساس گزارشهای مرکز آمار، جمعیت جوان کشور (۱۵ تا ۲۹ ساله) در سال ۱۴۰۰ حدود ۲۴.۵ درصد بوده که نسبت به دهههای قبل کاهش یافته است. دادههای سازمان ثبتاحوال نشان میدهد تعداد تولدهای ثبتشده در سال ۱۴۰۲ حدود ۴.۵ درصد کاهش داشته و نرخ باروری کل به حدود ۱.۷ فرزند بهازای هر زن رسیده است. این شاخص پایینتر از سطح جایگزینی جمعیت (۲.۱) قرار دارد و بهروشنی روند پیری را تأیید میکند.
اگر این روند ادامه یابد، پنجره طلایی جمعیت کشور—یعنی دورهای که جمعیت فعال اقتصادی از وابستگان سنی بیشتر است—در دهه آینده بسته خواهد شد. این دوره معمولاً تنها یکبار در تاریخ هر کشور اتفاق میافتد و در صورت غفلت، جبرانناپذیر میشود. اگر سرمایهگذاریهای راهبردی در آموزش، اشتغال، سلامت و خانواده انجام نشود، ایران با بحران سالمندی زودهنگام و کاهش بهرهوری نیروی انسانی روبهرو خواهد شد.
در تحلیل علل این بحران، سه عامل اصلی نقش ایفا میکنند. نخست، نااطمینانی اقتصادی است. افزایش هزینههای زندگی، بیکاری و بیثباتی شغلی جوانان باعث شده ازدواج و فرزندآوری در اولویت نباشد. دوم، ناکارآمدی بازار مسکن است. میانگین قیمت مسکن در شهرهای بزرگ بیش از ۲۴ برابر میانگین درآمد سالانه خانوار شده و امکان تأمین مسکن برای زوجهای جوان را دشوار کرده است. سوم، نبود حمایتهای مؤثر اجتماعی از خانوادههاست؛ مانند فقدان مرخصی والدین، کمبود مهدکودک دولتی و ناکارآمدی بیمهها در پوشش خدمات مرتبط با بارداری و تربیت کودک.
در عین حال، آسیبشناسی فرهنگی نیز ضرورت دارد. سبک زندگی جدید، تصویر ذهنی منفی از فرزندآوری ایجاد کرده است. روایت غالب رسانهای، داشتن بیش از یک فرزند را با بار اقتصادی و کاهش کیفیت زندگی همراه میداند. در بسیاری موارد، حتی نهادهای رسمی نیز بدون آگاهی از بار روانی پیامهایشان، ناخواسته این تصویر را تقویت کردهاند. بازسازی این تصویر و بازگشت به هویت خانوادهمحور، ضرورتی تمدنی است.
با اینحال، ظرفیتهای بالفعل ایران چشمگیر باقی ماندهاند. جمعیت جوان، نظام آموزشی گسترده، خانوادههای گسترده با پیوندهای عاطفی مستحکم، و فرهنگ دینی و بومی حامی فرزندآوری از مزیتهایی هستند که میتوان بر آنها تکیه کرد. اگر سیاستگذاریها بهسمت توانمندسازی بروند، امید جای اضطراب را خواهد گرفت و فرزندآوری به تصمیمی طبیعی و ممکن تبدیل خواهد شد.
بازخوانی تجربه کشورهای موفقی مانند ترکیه، کره جنوبی و حتی فرانسه نشان میدهد که سیاستهای تشویقی هوشمندانه، همراه با تقویت امید اجتماعی، میتواند در کوتاهمدت نرخ باروری را متحول کند. تفاوت میان شکست و موفقیت، نه در حجم بودجه بلکه در نحوه اجرای سیاستها و صداقت در تعامل با مردم شکل میگیرد. جوانان ایرانی در جستوجوی افق روشناند، نه وعدههای پرزرقوبرق.
یکی از نکات کلیدی در سیاستگذاری جمعیتی، حفظ شأن و کرامت جوانان است. بستههای تشویقی نباید با نگاه صدقهمحور یا دستوری همراه باشد. دولت باید با جوانان، نه برای آنان، تصمیم بگیرد. مشارکت نخبگان، دانشگاهها، سازمانهای مردمنهاد و حتی خانوادهها در تدوین سیاستهای جمعیتی میتواند میزان پذیرش و اثربخشی آنها را بهشکل چشمگیری افزایش دهد.
همچنین نباید از نقش امید غافل شد. تجربه نشان داده است که در مقاطعی که احساس عدالت، شفافیت و مشارکت اجتماعی افزایش یافته، تمایل به ازدواج و فرزندآوری نیز رشد کرده است. بنابراین سیاستهای اقتصادی و اجتماعی در حوزه جمعیت باید با گفتمان امیدبخش همراه باشند. مردم نیاز دارند باور کنند که آینده قابل ساختن است.
راهکارهای عملیاتی نیز مشخصاند. دولت باید اشتغال پایدار برای جوانان را از طریق معافیتهای مالیاتی برای کارفرمایان و سرمایهگذاری در صنایع دانشبنیان توسعه دهد. تسهیلات مسکن ویژه زوجهای جوان باید با وامهای کمبهره، اقساط بلندمدت و بدون نیاز به ضامن طراحی شود. خدمات مهدکودک، مرخصی والدین و بیمه فرزند باید بهصورت بسته حمایتی تجمیع شده و قابل استفاده قرار گیرد. همچنین، رسانهها باید نقش خود را در تصویرسازی مثبت از خانواده و نسل جدید بازتعریف کنند.
ایران هنوز جوان است. هنوز میلیونها جوان در آستانه ورود به زندگی مشترک قرار دارند. هنوز میتوان آینده را ساخت، اگر همین امروز تصمیم بگیریم. آینده با شعار نمیآید، با اقدام هوشمندانه، سیاستگذاری متعهدانه و اعتمادسازی واقعی شکل میگیرد. اگر نسل طلا را دریابیم، نسل آینده خواهد درخشید.